هنرپیما

نشست شازده کوچولو

نشست بررسی شازده کوچولو دکتر نجومیان در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد

همچنین در اینجا بخوانید

از نکات خلاصه و برجسته جلسه:

*ترجمه ابوالحسن نجفی از شازده کوچولو، تقریبا ترجمه معیار امروز قرار گرفته

*از ویژگی های خوب کتاب اینکه نمیشه گفت برای چه سنیه.کتاب برای کودکان یا درباره کودکی؟!

*کتاب خاطرات گل سرخ، کتابی است از همسر آنتوان ؛ به گونه ای به این اشاره میکند که گل سرخ داستان، همسر وی بوده

*کتاب از ساختار دوگانه استفاده میکند. مثلا در تقدیم به ، این تقابل کودکی و بزرگسالی کاملا مشهود است

* حرکت از کودکی به بزرگسالی نوعی مهاجرت است . کودکی ، وطن همه ماست . کودک انسان کامل است.به مرور از کمال خود دور میشود

*ساختار روایتی داستان، کلاسیک است. قهرمان مهاجرت کرده، اتفاقهایی می افتد و سپس بازگشت.

*مار در کهن الگویی یونگی، نماد راز است و در این داستان، رازها را برملا میکند.نیش میزند، شما را خلاص میکند و رازها برملا میشود.

*تعلق یعنی پیوند نه مالکیت

*عشق آدابی دارد:اهلی کردن-به موقع حاضر شدن-مراقبت-صبوری-رنج

*عشق امر عام را به امر خاص تبدیل میکند

*کتاب نوجوانی ابدی، تحلیل یونگی شخصیت آنتوان دوسنت اگزوپری هست(گرچه بعضی جاها اغراق شده و درست نیست)

فایل صوتی نشست رو از اینجا دانلود کنید

چالش مانکن

نمیدونم تا چه حد با چالش آشنایی دارین اما با وجود آشنایی محدود خودم، این یکی از چشمم دور نموند.

* به لحاظ تکنیکی و ساخت، باید بگم کار شده بود؛

1.هماهنگی ریتم و صدا و تصویر،

2.تغییر رنگ متناسب با تغییر موضع هیجانی

3.ترکیب سکون و تحرک در خود صحنه و نه موقع تدوین که در نوع خودش در جایگاه چالش مانکن، خلاقیت بحساب میاد.

یعنی فیلم یک دقیقه ای با فکر و کارگردانی شده که بنظرم نقطه قوتی محسوب میشه برای تمایزش نسبت به سایر فیلمها

*حالا بیایین دوربین نگاهمونو دورتر بذاریم و محتوایی نگاه کنیم.

اساسا نمیشه پدیده چالش رو درنظر نگرفت هرچند همگی به مزخرفی اش واقف باشیم، وقتی وارد فضای مجازی میشیم، خواه ناخواه حداقل با چند موردش روبرو میشیم. میزان بازدید این فیلمها هم فراگیر بودن این پدیده رو نشون میده ، یعنی عموم مردم کم کم گرایش پیدا میکنن و نمیشه نسبت به چیزی که مورد توجه عموم قرار میگیره، غفلت داشت.

اینکه چالش ها از کجا اومدن و هدفشون چیه، گویا برای همه اهمیت زیادی نداره، مهم خودشه و بیماری ای که بسرعت سرایت میکنه و تقلید مآبانه منتقل میشه.

شاید 40 بار فیلمو دیدم و هم از دیدن این همه ذوق و خلاقیت لذت بردم و حقیقتا شاد شدم! هم بارها به فکر فرو رفتم!

یک لحظه به این اسکرین شات نگاه کنین:

پوزیشن ، رفتار و حالات این آقا، تو همین یه عکس چه شخصیتی رو برای شما ترسیم میکنه؟

ریش،از پسر بالغی خبر میده که به رشد جسمانی رسیده اما حرکات رشد عقلانی و رفتار پخته ای رو ازش نمیبینیم

حالا ته ذهنتون، یه مقایسه ناقابل بین ایشون و نسل پدران گرام داشته باشین.

ایشون،دسته x-box بدست،مقابل دوربین موبایل مشغول بازی برای چالش اینستاگرامه، اونا تو این سن مشغول انجام چه کاری بودن؟

کار؟الواطی؟درس؟ازدواج؟قمار؟یا شایدم انقلاب و تغییر رژیم...

این پسر، کم ِ کمش میتونه سرکار باشه. اما چرا نیست؟ مسلما حرف سر نبود شغل نیست. انصافا شغل هست اما اینکه چه کسی چه کاری رو بپذیره، اصلِ مشکله

وضع خونه نشون میده از لحاظ مالی ساپورت هستن و این یعنی رفاه. یعنی تا کسی بوی پول به مشامش بخوره ، دغدغه و ناراحتی نداره ، اونم اگر با همین روش و نازپرورده تربیت شده باشه

کاری به این ندارم که امروز حتی واژه چالش رو از مفهوم خودش خارج کردیم،اما میبینم رو به افولیم. نمیشه این افرادو نادیده گرفت. آمار بالای بازدید کننده ها داره نشون میده الگوها به کدوم سمت میره. این آدم، داره میشه نماینده نسل من، منی که باید همسرمو از بین همین تفکر انتخاب کنم و زندگی رو بنا کنم؛ چه بسا خودم هم غرق این چالش ها شده باشم و از عمق فاجعه شون بی خبر باشم و تنها کسی متوجه میشه که از دور و با مقایسه بهشون برسه.

و مایی که قراره آینده رو بسازیم و وای به حال فردا...وقتی دغدغه های بشر، رنگ بی کیفیتی بگیره و نازل و کم ارزش تر از امروز بشه.

هربار که میبینم دلم میسوزه. حیف این همه استعداد و خلاقیت که میتونه تو مسیر درست استفاده بشه اما با بازی و رقص به بطالت گذرونده میشه.حیف...

+ اصل موسیقیِ متن چالش رو هم بخونین، بد نیست

بیچاره ها! آدم چقدر تو بچگی و نوجونی باید تحت فشار باشه که وقتی به آزادی رسید،به این خزعبل گویی ها برسه...

قصه‌گویی و رشد مهارت‌های اجتماعی

این نشست در روز 23 بهمن 95 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

دکتر هومن نامور مباحث جالب توجهی را پیرامون موضوع یعنی قصه‌گویی و رشد مهارت‌های اجتماعی مطرح نمودند.

 برای شنیدن صوت سخنرانی ، اینجا

برای دریافت متن سخنان دکتر نامور اینجا را کلیک کنید

 

اندیشه نگاری ادبی در رمان آلیس در سرزمین عجایب



 اندیشه نگاری ادبی در رمان آلیس در سرزمین عجایب

در تاریخ 21 خرداد 96 در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، جناب آقای دکتر امیرعلی نجومیان به نقد و بررسی این کتاب پرداختند

صوت این جلسه دو ساعته را از اینجا میتوانید بشنوید


نکات کلیدی و خلاصه ای از جلسه:

معرفی ترجمه مناسب از میان همه ترجمه ها: زویا پیرزاد

از بین اقتباس های سینمایی، دو اقتباس خوب:

1- سوآنک مایر: استاپ موشن

2-جاناتان میلر:فضای ترسناکی دارد


چارلز لاتویج دادسون با نام مستعار لوییس کارول، کشیش و استاد ریاضی در آکسفورد ، در کنار تمام مقالات و کتابهای ریاضی و منطق، داستانهای آلیس وی از همه مشهور تر شد.

در قرن 19 زندگی میکرد.عصر ویکتوریا (توضیحات بیشتر)

دوستی داشت که سه دختر داشت و دختر وسط آلیس نام داشت

در عصر ویکتوریا دو دیدگاه در خصوص کودک وجود دارد:

1- توجه ای به کودک نیست. کار کودک و بزرگسال یکسان.

2 تعریف رمانتیک: کودک پیامبر بزرگسالان.یک تعریف ایده آلی

لوئیس کارول یک نگاه بین بین دارد. نه خیلی پیامبرگونه و نه بی توجه

و آلیس اولین اثری  است که در آن به طور ویژه ، یعنی از دریچه نگاه کودک دنیا روایت میشود

به عکاسی علاقه داشت و از بچه ها عکس میگرفت. در عصر ویکتوریا به طور کلی علاقه به عکاسی زیاد بود.

در این عصر، قواعد اجتماعی به طور وسواس گونه ای رعایت میشد. اما در سطح ظاهری.

در باطن آدمها دروغگو و فاسد هستند . جامعه ی متظاهری که در سطح حرکت میکنند.

همه دنبال پیام اخلاقی اند اما خود از اخلاق بویی نبرده اند.

درچنین شرایطی ، کارول این ارزشها را به سخره میگیرد.

همچنین مساله زمان، زبان، هویت،رویا،بازی و مرگ بررسی گردید

میتوانید گزارش کاملتر نشست را در فرهنگسرای اندیشه ببینید و بخوانید

همایش روز جهانی ارتباطات



همایش روز جهانی ارتباطات به همت انجمن علمی ارتباطات دانشگاه تهران و برنامه چرخ برگزار شد

که در بخش اول برنامه ، نشستی تحت عنوان نسبت میان دانشگاه و رسانه توسط آقایان دخانچی، ناظم بکایی،مرادی و خانم صبور نژاد با دبیری آقای ربانی صورت گرفت

صوت این نشست را میتوانید از اینجا بشنوید و دانلود کنید

(حجم فایل رو پایین نیاوردم تا کیفیت صدا از بین نره)


خلاصه نشست:

بین دانشگاه و رسانه فاصله بسیار وجود داره و هیچ کدام پیش قدم نمیشوند.

اهل دانشگاه شانیتی برای رسانه و اهل رسانه زبان آکادمی را خوب نمیدانند.

حلقه مفقوده ای این میان هست که باید این دو را به هم متصل کند

اما چگونه؟

در نهایت پاسخ صریحی توسط هیچ کدام از عزیزان داده نشد!

الا آنکه دانشجویان این رشته برای ایجاد این ارتباط تلاش بیشتری کنند.

سمینار انیمیشن بهرام عظیمی در جشنواره سما

این نشست در تاریخ 28 فروردین 96 در سالن 1 سینما فلسطین برگزار شد.

صوت این نشست را از اینجا بشنوید و دانلود کنید

آقای عظیمی ابتدا درباره تجربه شخصی خودشون و رسیدن به جایگاه فعلیشون صحبت کردند.

و فرمودن کارتون، کاریکاتوری هست که موضوع داره. یعنی میتونه زاویه، فیلم نامه ، طراحی داشته باشه.

خودشون با کاریکاتور شروع کردن و به انیمیشن رسیدن.(کاریکاتورها در ادامه مطلب)

زمانی ابزارشون کاریکاتور بوده و حالا با انیمیشن حرفهاشونو بیان میکنن.

در ساخت انیمیشن و موضوع یابی، تجربه شخصی بسیار اهمیت داره.

نگاه جزئی ما حتی به زندگی روزمره میتونه موضوعات خوبی رو دربیاره

مثلا تجربه گذشته شون تو رنگ کردن ماشین، رفقای ناباب جوانی، علاقه به ماشین و رانندگی در طراحی شخصیتهای انیمیشنای امروزه خیلی تاثیر داشته. یا ماجرای اولین شام دخترشون دریا و ناراحتی بزرگی که ایجاد کرده بودن و حتی پیر شدن پدر شون که ایده یک کاریکاتور رو در ذهنشون زد و درنهایت به ساخت انیمیشن ماسوله ختم شد. که پخش شد و دیدیم

درنهایت به این نتیجه رسیدیم که جزئیات فیلمنامه یک انیمیشنه که اونو متفاوت میکنه. به جزئیات توجه زیادی داشته باشیم و نسبت به کاری که میکنیم، ایمان داشته باشیم تا به موفقیت برسه.

جیوگی


پیشینه مثبت جیوگی، برنامه گره بود.

بحث معماری و مهد کودک، دو موضوع اون سالهای گره، تا امروز روز هم تو ذهنم میچرخه و مرور میشه

سبک جیوگی ولی فرق داشت. بخشهای بسیار متنوع تری داره اما برای من، تاثیر بشدت کمتری نسبت به گره

اما چرا؟

جیوگی، قراره فرهنگساز باشه. مباحث و مصادیقی که ذیل عنوان فرهنگ میان، بسیار گسترده اند.

اما قراره همه ی اونها مورد بررسی قرار بگیرن؟ مسلما خیر. و بهترین روش اولویت بندی و انتخاب مهم ترین هاست

از نظر من، مشکل اساسی جیوگی، سرعت بسیار بالای اون بود.
موضوعات مختلف رو در مدت زمان محدود، اون هم در بخشهای متنوع، نمیشه به خوبی "پرداخت" کرد.
جیوگی برای من حکم فست فود داشت؛ سریع، جهت رفع گرسنگی و عبور...

1. مدت زمان محدود 30 دقیقه ای، حتی گاها کمتر، واقعا بستر مناسبی برای طرح مباحثی به این گستردگی و مهمی نبود.
2. بخشهای متنوع باعث سردرگمی مخاطب میشه. تا میایی به فضای قبلی عادت کنی و حرفها رو مزه مزه کنی و تو ذهنت جاشون بدی، وارد فضای بعدی شده و نیمی از مباحث بخش جدید گذشته بود.
این از اصول تدوین مناسبه. هروقت مطلب سنگین و حرفهای مهمی زده میشه، یه استراحت کوتاه مدتی باید به مخاطب داده بشه تا مطالب رو تو ذهنش تجزیه تحلیل کنه که مدت زمان محدود جیوگی این فرصتو بهش نمیداد.
3. برش حرفها از جای نامناسب در گفتگوها! حالا توسط خود گروه یا پخش تلویزیون انجام شد، نمیدونم ولی چیزی که من مخاطب میدیدم،صحبتهای ناقص و برش های نابجا بود.

خودم رو گذاشتم جای تیم جیوگی.
حرفی برای زدن ، برای روشن کردن موتور محرک قشر متفکر جامعه دارم
 اعلام حضور میکنم در رسانه ملی
اما تایمی که دراختیار من قرار میدن، بسیار کوتاه و نامناسبه
اگر کار ما فرهنگسازیه، باید براش وقت بذاریم.
جیوگی به جای پرداخت و باز کردن بیشتر مباحث مطرح شده، گذری عبور میکرد.
هنوز سیرنشده، غذا رو از دهنمون میگرفت و میگفت خودتون بدویین دنبال بقیه اش
در صورتی که هنوز طعم غذا تو ذهن من تثبیت نشده بود که اصلا بخوام ببینم ارزش بلند شدن و پیدا کردنشو داره یا نه
کاش به جای فشردگی وکمیت، کیفیت اهمیت میداشت
جرقه ی ایجاد برنامه جیوگی عالی ، اما پرداخت ها بشدت ضعیف
همونطور که قرار نیست صد تا کتاب خوند،اما وقتی یک کتاب ارزشمند داری، ارزش داره با دقت و تمرکز بالا، صدبار بخونیش
با وجود مردمی بودن و از دل جامعه برومدن،  هنوز جیوگی تا انتخاب برنامه برتر تلویزیونی فاصله ها داره...